ذهن ما نیروی خارق العاده ای است که ما تا به امروز هنوز به درک کاملی از آن نرسیده ایم. بعضی اوقات ما احساس خوبی داریم و آماده ایم تا دنیا را تغییر دهیم. اما در طول زمان، همانطور که رشد می کنیم و بزرگتر می شویم، ممکن است رفتارهای جدیدی در زندگی مان ظاهر شود.
برخی از این رفتارها بسیار مفید هستند و ساختار زندگی ما را بهبود می بخشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است ما را به جایی برسانند که احساس کنیم گیر افتاده ایم. احساس گیر افتادن می تواند از هر چیزی جرقه زده و خودنمایی کند و غلبه بر آن چالش برانگیز است. درست است که شاید غلبه بر این احساس کمی دشوار باشد اما به یاد داشته باشید که هیچ چیز در این دنیا غیرممکن نیست.
در این مطلب از مجله آلامتو به 8 گامی که در غلبه بر این احساس مفید و کمک کننده است، می پردازیم. لطفا با ما همراه باشید و این موارد را مدنظر قرار دهید.
چرا احساس می کنیم از لحاظ عاطفی گیر افتاده ایم؟
قبل از ناامیدی از شرایط موجود، در وهله اول باید ببینید که اصلا چرا همچنین شرایطی ایجاد شده است.
دکتر John Amodeo، درمورد اینکه چرا مردم احساس می کنند در زندگی گیر افتاده اند این گونه می گوید: "این شرایط با یک احساس خاص همراه است و آن احساس خاص شرم است. چند نفر از ما در درون مان با افکاری که ناقص یا معیوب هستند، کلنجار می رویم؟ این یک احساس شکست عمیق است. این سطح از شرمندگی با وجود این که یک احساس دردناک است، چیزی نیست که به راحتی تشخیص داده شود. گاهی به علت دردناک بودن بیش از حد این شرایط، فرد احساس بی حسی و کرختی می کند."
خوشبختانه دکتر Amodeo با موارد زیادی از این دست برخورد داشته و می داند که در این شرایط باید به دنبال چه چیزهایی باشد. با توجه به مشاهدات وی، افرادی که احساس می کنند به لحاظ احساسی گیر افتاده اند، حداقل یکی از خصوصیات زیر را بروز می دهند:
حالت دفاعی داشتن
شرم احساسی است که شما نمی خواهید تجربه کنید، بنابراین بدن شما سعی می کند با راهکار حفاظت از شما به این شرایط پاسخ دهد. این حفاظت به اشکال مختلفی اتفاق می افتد، اما متداول ترین آن ها این است که فرد دیگران را مقصر می داند و یا به گونه ای بحث را تغییر میدهد تا مسئولیت کمتری برای کاری که انجام داده ، متوجه اش باشد.
کمال گرایی
این خصوصیت باعث می شود که شما فکر کنید بی نقص هستید و زمان زیادی را برای اطمینان از این که همه چیز به دقت انجام می شود صرف می کنید. در نهایت به این نکته می رسید که شما مجاز به خطای انسانی که ممکن است هر کسی تجربه کند، نیستید و خودتان را تحت فشار قرار می دهید.
معذرت خواهی
شرم ما را وادار به عذرخواهی یا سازگار بودن می کند. در برخی موارد، این احساس شرم باعث می شود تا عذرخواهی نکنیم چرا که خجالت می کشیم.
تعلل و تاخیر
در حالی که دلایل تعلل می تواند بی پایان باشد، اما شرم یکی از این دلایل است. در صورتی که فرد در حال کار روی یک پروژه باشد این احساس شرم می تواند باعث شکست پروژه شود.
همه این خصوصیت ها منطقی هستند، چرا که شرم به وضوح به نوعی از کار افتادگی منجر می شود. شما احساس می کنید که گیر افتاده اید به این خاطر که :
نمی خواهید بپذیرید که در مورد چیزی اشتباه کرده اید.
برای اینکه می خواهید ظاهر خود را حفظ کنید و نشان بدهید که هرگز اشتباه نکرده اید، به خودتان فشار می آورید.
آنقدر از دیگران عذرخواهی می کنید که این کار باعث می شود به آن ها اجازه دهید که در همه جهات شما را کنترل کنند.
راهکارهای مختلفی که به شما کمک می کنند تا بتوانید شرم خود را درمان می کنید، را کنار گذاشته اید.
چگونه می توانیم از احساس گیر افتادن عاطفی رها شویم؟
اکنون که درک عمیق تری از دلیل اینکه احساس می کنید به لحاظ عاطفی گیر کرده اید دارید، باید بر روی رها شدن از این حس کار کنید. روش های مختلفی برای غلبه بر آن وجود دارد، اما همه این ها به تمرین ذهنی زیادی نیاز دارد. خوشبختانه روش هایی وجود دارد که می توانید آن ها را در خانه انجام دهید. در قسمت زیر 8 مورد از این راه کار ها را شرح می دهیم:
یک مکان آرام پیدا کنید
یک مکان آرام از خانه که در آن کمترین میزان حواس پرتی را دارید انتخاب کنید و به طور منظم به این مکان بروید و بنشینید. هدف از گذراندن وقت در این مکان آرام، شروع به گوش کردن صدای درونی شماست. قطعا در این مکان شما قادر به گوش دادن به صدای درون تان و سپس شروع شناسایی عناصر و احساسات خواهید بود. در پایان، می توانید احساسات خود را شناسایی کرده و علت اصلی آنها را بدانید.
در عمق احساسات تان کاوش کنید
زمانی که صدای درون خود را مورد بررسی قرار میدهید، متوجه خواهید شد که یک احساس خیلی از احساسات دیگر را می پوشاند. برای مثال ممکن است در مورد چیزی احساس عصبانیت کنید، اما اغلب این عصبانیت احساسات عمیق تری مانند ترس و یا درد را پنهان می کند یا می پوشاند. این مرحله مستلزم کاوش بیشتر و شناخت احساسات کشف نشده است.
اگر نمی توانید احساسات خود را به درستی تشخیص دهید یا احساسات زیادی وجود دارند که با آنها مواجه شده اید، در طول هفته آینده خودتان و احساسات تان را مدنظر قرار داده و سپس دوباره این مراحل کاوش در احساسات را از سر بگیرید.
ریشه را شناسایی کنید
با پرسیدن یک سوال از خودتان شروع کنید: "آیا من ریشه این احساس را پیدا کرده ام یا هنوز درگیر موارد سطحی هستم؟" به عنوان مثال، زمانی که احساس افسردگی می کنید، احتمالاً در کنار آن احساساتی مانند ناامیدی و غمگینی را نیز خواهید یافت. شما باید مطمئن شوید که هیچ احساسی پنهان باقی نماند و به ریشه اصلی این احساس گیرافتادگی احساسی برسید.
بر روی نام بردن از همه احساسات خود کار کنید
ایده تکرار مراحل یک تا سه، اطمینان از این است که تمام احساسات تان را بشناسید و احساسی ناشناخته یا گنگ باقی نماند. احساساتی که ما درون وجودمان تجربه می کنیم، فارغ از پنهان ماندن یا نماندن، مسیری را در ذهن ما ایجاد می کنند و اگر ما نسبت به احساسات خود آگاهی نداشته باشیم، غالباً به همین ترتیب پیش می رود.
در مورد احساس شناسایی شده فکر کنید
هنگامی که احساسات خود را شناختید، باید عمیق تر کاوش کنید و محرک های اصلی برای به وجود آمدن این احساس را پیدا کنید. به عنوان مثال، افراد به دلیل تجربه احساس تنهایی عمیق، افسردگی را تجربه می کنند. این یعنی این تنهایی محرک به وجود آمدن احساس افسردگی شده است. در این مرحله مطمئن خواهید شد که تمام احساسات و دلایل محرک آن ها را شناخته اید. تنها راهی که می توانید بر گرفتار بودن یا گیر کردن از نظر عاطفی غلبه کنید، رسیدگی به احساسات است نه دفن دوباره آن ها!
در صورت نیاز، استراحت کنید
شما قادر نخواهید بود که در هر جلسه یک احساس را مدیریت کنید. این فرایند به طول می انجامد و بسته به احساسی که شما با آن روبرو هستید، می تواند یک تجربه دردناک باشد. به خودتان یادآوری کنید که در صورت نیاز می توانید استراحت کنید و رسیدگی به احساسات دیگر را به جلسات آتی موکول کنید. همچنین باید از افرادی که سعی در ناامید کردن یا قضاوت کردن شما دارند نیز دوری کنید.
روند درمان را آغاز کنید
زمان رسیدن به این مرحله در افراد مختلف، متفاوت است. ممکن است یک نفر به چند جلسه نیاز داشته باشد در حالی که فرد دیگر برای رسیدن به این مرحله به چندین ماه تلاش نیاز داشته باشد. در هر صورت، باید مطمئن شوید که احساسات تان را درک می کنید و شروع به تدوین برنامه ای برای شروع بهبودی کنید.
کاری که باید در این مرحله انجام دهید، این است که تغییراتی را در زندگی، محیط و عادات خود ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر احساس می کنید بسیاری از کارها یا رفتارهای دوستان تان باعث ایجاد این گونه احساسات می شود، شروع به پیدا کردن دوستان جدید کنید. رویکردهای زیادی برای این مرحله وجود دارد، اما شما باید آنچه را که فکر می کنید برای شما مناسب است انجام دهید.
از احساس گیر افتادن عاطفی رها شوید
ترفند رسیدن به این مرحله این است که مرزها و انتظارات خود را تعیین کنید. اگر نمی خواهید در اطراف افراد خاصی باشید، به آنها بگویید که برای سلامتی و بهزیستی خود این کار را انجام می دهید. در این مرحله باید به طور مداوم احساساتی که تجربه می کنید را مد نظر داشته و کنترل کنید. مطمئن شوید که مسیری که در حال طی کردن آن هستید، همان چیزی است که می خواهید.
رها شدن از احساس گیر افتادگی عاطفی می تواند باعث شود که اقدام به عمل کرده و خود را مسئول انجام کاری که انجام میدهید، بدانید.
و اما سخن پایانی...
اگر احساس می کنید که به لحاظ عاطفی گیر افتاده اید، بهتر است هر چه سریع تر این احساسات مخرب را از خودتان دور کنید. درست است که ممکن است در هنگام کاوش در درون خود با احساسات دردناک یا شرایط ناراحت کننده ای مواجه شوید، اما این شرایط را تحمل کنید تا بتوانید ریشه این احساس را پیدا کرده و درصدد رفع آن برآیید. زندگی آنقدر کوتاه است که ارزش کلنجار رفتن با احساسات منفی از این دست را ندارد، پس تصمیم بگیرید شرایط را تغییر دهید و شروع به گام برداشتن در این مسیر کنید.